سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر بابا

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : غزل

من آن شمعم که آتش، بس که آبم کرده خاموشم           همه کردند غیر از چند پروانه، فراموشم

اگر بیمار شد کس، گل برایش می‌برند و من           به جای دسته گل باشد سر بابا در آغوشم


پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما           شرار آتش است این آب بر کامم، نمی‌نوشم

تو را در بوریا پوشند و جسم من کفن گردد!           به جان مادرت، هرگز کفن بر تن نمی‌پوشم

ز زهرا مادرم خود یاد دارم رازداری را           از آن رو صورت خود را ز چشم عمه می‌پوشم

دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد           که مثل مادرم زهرا ز سیلی پاره شد گوشم

اگر گاهی رها می‌شد ز حبس سینه فریادم           به ضرب تازیانه قاتلت می‌کرد خاموشم

فراق یار و سنگ اهل شام و خنده دشمن           من آخر کودکم این کوه سنگین است بر دوشم

سپر می‌کرد عمه خویش را بر حفظ جان من           نگردد مهربانی های او هرگز فراموشم

دو چشم نیمه بازت می‌کند با هستی‌ام بازی           هم از تن می‌ستاند جان هم از سر می‌برد هوشم

بود دور از کرامت گر نگیرم دست میثم را           غلام خویش را گر چه گنه کار است، نفروشم

نقد و بررسی